فیزیوتراپی حیطهای از پزشکی است که هدف آن پیشگیری از بیماریها، درمان، توانبخشی و ارتقای سطح سلامت است.
فیزیوتراپی یک رشته از علم توانبخشی است که به شاخههای دیگری نظیر: کاردرمانی، گفتاردرمانی و... تقسیم میشود. خوشبختانه این علم در کشور ما نیز هم ردیف با کشورهای دیگر پیشرفت کرده است. فیزیوتراپ به وسیله لوازم و دستگاههای مختلف و دست قدرتمند و گاه معجزهگر خود، به بهبود کیفیت و شرایط زندگی توانیاب کمک بزرگی میکند.
فیزیوتراپی در واژگان مورد استفاده معلولان، نام غریبی نیست و شاید یکی از پرکاربردترین واژگان مورد استفاده معلول باشد و تمامی معلولان کموبیش با فیزیوتراپی آشنایی دارند و کسانی که تا امروز سهلانگاری کردهاند و بیتفاوت از کنار آن گذشتهاند، امیدوارم امروز و پس از مطالعه این مطلب و یادآوری مجدد فواید بیشمار این بخش درمانی، درمان از این نوع را جدی بگیرند.
شاید هم تا امروز لزوم استفاده از فیزیوتراپی را نادیده گرفته بودیم، باشد که از هم اکنون نگاهی عمیقتر به این مقوله بیندازیم.
به گفته حقیقی، فیزیوتراپیست حاضر در جلسه، دستهای فیزیوتراپ نقش اصلی را در، درمان فرد ایفا میکند و به وسیله دستگاهها بدن فرد را برای پذیرش کار با دست آماده میکنیم.
شرایط معلولان با بیماریهای یکسان و حتی به ظاهر هم یکسان، با یکدیگر متفاوت است.
به ندرت ممکن است پیش آید که فیزیوتراپی را برای عدهای از دوستان توصیه نکنیم و حتی آنها را از فیزیوتراپی منع کنیم.
فیزیوتراپ در وهله اول یک مشاور است. به کمک او درباره بیماری، شرایط و تواناییهایمان اطلاعاتی به دست میآوریم و به رشتهای از توانبخشی که مورد نیاز است راهنمایی میشویم و بعد از آن نقش اصلی را در روند بهبود و درمان، خود فرد ایفا میکند.
فیزیوتراپ نمیتواند بیشتر از چند ساعت در روز، وقت خود را صرف یک بیمار کند در نتیجه؛ میزان تلاش فرد و ادامه دادن حرکات تمرینی طی روز، مهمترین قسمت رسیدن به هدف است.
از نقش اساسی خانواده در راه رسیدن به هدف، نمیتوان چشمپوشی کرد.
خانواده بزرگترین منبع انرژی، انگیزه و روحیه برای معلول است.
مادری از میان جمع میگوید: بهمدت 13 سال، روزی 8 ساعت به کمک دستانم، فرزندم را که دچار اسپاسم شدید بود، ورزش میدادم تا زمانی که جسم خودم و مهرههای کمرم دچار آسیب شدید شدند و یا مادر خودم که در طول دوران دبستان هر روز در گرما و سرمای هوا، مسیر طولانی از منزل تا مکان فیزیوتراپی و بعد از آن پلههای زیاد را طی میکرد تا چند ساعتی دستگاهها و دستان فیزیوتراپ همراهم باشند، به این امید که تواناییهایم افزایش یابد.
و گاه این سختگیری خانوادههاست که موجب ایجاد تلاش در فرد میشود.
در این بین دوستان از تجربههای شیرین و گهگاه تلخ خود خاطرههایی تعریف میکنند.
دوستی میگوید: به سختی و تلاش فراوان از پلهها بالا میآیم ولی هیچ وقت حاضر نیستم از آسانسور یا بالابر استفاده کنم چون همه جا که این وسایل وجود ندارد.
من با تلاش خودم و فیزیوتراپ حس را به پاهایم که هیچگونه حسی نداشت، برگرداندم.
و دوستی دیگر میگوید: دستهایم هیچگونه حرکتی نداشت. قادر به بلند کردن لیوان آب و یا حتی گرفتن خودکار در دستانم نبودم، ولی الان تمام کارهای شخصی خودم را به کمک دستانم انجام میدهم.
و برخی گله میکنند از هزینههای سرسام آور این بخش درمانی، که خود علتی میشود برای ادامهندادن راه پرفرازونشیب درمان.
و خانم حقیقی (فیزیوتراپ) گلایه میکند از برخی دوستان که انتظار دارند شاهد تغییری عظیم در مدتی کوتاه باشند؛ «فیزیوتراپ موظف است اطلاعاتی کامل و حقیقی درباره بیماری و میزان پیشرفت بیمار در طول دوره درمان، به او بدهد. نباید امید واهی و وعدههای دروغین بدهیم و در مواردی این خود بیمار است که فیزیوتراپ را مجبور به دروغ گفتن میکند.»
گام بعدی پذیرش شرایط از طرف معلول است.
تا پذیرش نباشد کمکی از دست فیزیوتراپ برنمیآید.
باید راجع بهخودمان آگاهی پیدا کنیم و یاد بگیریم به شیوه خودمان زندگی کنیم.
راههایی را که به بهتر زندگی کردن ما کمک میکند، بشناسیم.
تلاش، تمرین، پشتکار را فراموش نکنیم.
در فیزیوتراپی جواب نگرفتن تقریبا غیرممکن است (جز در مواردی نادر) این سطح انتظار ماست که معمولا خیلی بالاست و توقع داریم در مدتی کوتاه شاهد نتیجهای بزرگ باشیم. بپذیریم اگر مشکلی حل نشد و این راه هم کمک آنچنانی نکرد، ناامید نشویم.